انتظارات مقام معظم رهبری از طلاب و حوزههای علمیه
پیوند: http://alzahravelashahr91.blogfa.com
انتظارات مقام معظم رهبری از طلاب و حوزههای علمیه
همزمان با فرا رسیدن 18 شهریورماه و بازگشایی حوزه های علمیه سراسر کشور بر آن شدیم تا اهم دیدگاه ها و انتظارات مقام معظم رهبری از طلاب و حوزه های علمیه را در قالب این مقاله به رشته تحریر در آوریم، اندیشه هایی که در صورت تحقق می توانند تحولی در حوزه های علمیه پدید آورند تا این مراکز بتوانند پویاتر از قبل در ارائه نقش حساس خود در جامعه فعالیت نمایند.- لزوم ورود حوزه در مسائل چالشی سیاسی و اجتماعی و پرهیز از بیطرفی:
الف- حاشیهنشین شدن حوزهى علمیه قم و هر حوزهى علمیه دیگرى به حذف شدن مىانجامد. وارد جریانات اجتماع و سیاست و مسائل چالشى نبودن، بتدریج به حاشیه رفتن و فراموش شدن و منزوى شدن مىانجامد. لذا روحانیت شیعه با کلیت خود، با قطع نظر از استثناهاى فردى و مقطعى، همیشه در متن حوادث حضور داشته است.
ب- اگر روحانیت می خواست در حاشیه و در پیادهرو حرکت کند و منزوى شود، دین آسیب می دید.
پ - بىطرف ماندن روحانیت در مسائل چالشىِ اساسى، موجب نمی شود که دشمن روحانیت و دشمن دین هم بىطرف و ساکت بماند پس سکوت و بىطرفى علما و روحانیون و حوزههاى علمیه به هیچ وجه نمی تواند دشمنى دشمن را متوقف کند. بنابراین حرکت حوزههاى علمیه، بىطرف نماندن حوزههاى علمیه در قبال حوادث جهانى، در قبال مسائل چالشىِ ملى و بینالمللى یک ضرورتى است که نمی شود از آن غافل شد.
2-تاکید آگاهی به مسائل روز جامعه:
امروز شما اگر عالم هم باشید، بسیار با تقوا هم باشید، اما زمانتان را نشناسید، آن وقت آسیب پذیر و لغزش پذیر و کم فایده خواهید بود؛ آن طوری که دیگر حکایتش فصل مفصلی است؛ «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللّوابس». ما کسانی را دیدیم که عالم هم بودند، بی دین هم نبودند، اما در دورانی که می توانستند برای اسلام و مسلمین مفید واقع بشوند، مفید واقع نشدند؛ بعضاً حتّی خدشه ها و ضررهایی هم وارد کردند!
پس، شد علم و تقوا و آگاهی سیاسی و اجتماعی؛ که این آگاهی، سلاحی است که در اختیار شما قرار دارد. با این سه خصوصیت، باید سربازان خط مقدم هم باشید. بله، اگر طلبه ای با این خصوصیات، واقعاً سرباز خط مقدم انقلاب و اسلام بود، ارزشش خیلی بالا می رود و خیلی شیوایی پیدا می کند
3- استقلال روحانیت در گذشته، حال و آینده:
روحانيت شيعه هميشه مستقل بوده، هرگز در قبضهى قدرت ها قرار نگرفته است؛ امروز هم همين جور است، بعد از اين هم بايد همين جور باشد و به توفيق الهى همين جور خواهد بود.
اما در اينجا هم مراقب باشيد يك مغالطه ديگرى به وجود نيايد؛ استقلال حوزهها به معناى عدم حمايت نظام از حوزه و حوزه از نظام تلقى نشود؛ يك عدهاى اين را مي خواهند. بعضىها مي خواهند به عنوان استقلال و به نام استقلال، رابطهى حوزه را با نظام قطع كنند؛ اين نمي شود. وابستگى غير از حمايت است، غير از همكارى است. نظام به حوزه مديون است؛ بايد به حوزهها كمك كند.
4- لزوم حفظ دین توسط روحانیون:
روحانیت سرباز دین است، خادم دین است، از خود منهاى دین حیثیتى ندارد. اگر روحانیت از مسائل اساسى - که نمونه برجستهى آن، انقلاب عظیم اسلامى است - کناره می گرفت و در مقابل آن بىتفاوت می ماند، بدون تردید دین آسیب می دید؛ و روحانیت هدفش حفظ دین است.
5- لزوم نظریه پردازی روحانیون در مورد ملت و کشور:
الف- نظریهپردازى سیاسى و نظریهپردازى در همهى جریان هاى اداره یک ملت و یک کشور در نظام اسلامى به عهده علماى دین است. آن کسانى می توانند در باب نظام اقتصادى، در باب مدیریت، در باب مسائل جنگ و صلح، در باب مسائل تربیتى و مسائل فراوان دیگر نظر اسلام را ارائه بدهند که متخصص دینى باشند و دین را بشناسند. اگر جاى این نظریهپردازى پر نشد، اگر علماى دین این کار را نکردند، نظریههاى غربى، نظریههاى غیردینى، نظریههاى مادى جاى آنها را پر خواهد کرد. هیچ نظامى، هیچ مجموعهاى در خلأ نمی تواند مدیریت کند؛ یک نظام مدیریتى دیگرى، یک نظام اقتصادى دیگرى، یک نظام سیاسى دیگرى که ساخته و پرداختهى اذهان مادى است، مىآید جایگزین می شود؛ همچنان که در آن مواردى که این خلأها محسوس شد و وجود داشت، این اتفاق افتاد.
ب- حوزههاى علمیه و علماى دین پشتوانههائى هستند که موظفند نظریات اسلامى را در این زمینه از متون الهى بیرون بکشند، مشخص کنند، آنها را در اختیار بگذارند، براى برنامهریزى، براى زمینهسازىهاى گوناگون.
6- لزوم مواجهه با شبهات و غبارها:
- امروز شبهههائى مطرح می شود که آماج آن شبههها نظام است. شبهات دینى، شبهات سیاسى، شبهات اعتقادى و معرفتى در متن جامعه تزریق می شود - بخصوص در میان جوانان - هدفش فقط این است که یکى را از یک فکرى منتقل کند به یک فکر دیگرى؛ هدفش این است که پشتوانههاى انسانى نظام را از بین ببرد؛ مبانى اصلى نظام را در ذهن ها مخدوش کند؛ دشمنى با نظام است. لذا برطرف کردن این شبههها، پاک کردن این غبارها از ذهنیت جامعه - که به وسیله علماى دین انجام می گیرد - این هم یک پشتوانه دیگر براى نظام اسلامى است.
7- مبانی و اساس تحول در حوزه:
حركت نوبهنوى اجتهادى، اساس تحول است. تحول و دگرگونى يك امر قهرى است؛ پيش مىآيد. منتها اين تحول و تغيير را يا مديريت مي كنيم، آن را هدايت مي كنيم، يا نه، رها مي كنيم. اگر رها كرديم، باختهايم. بزرگان حوزه، مراجع تقليد، انديشمندان، دانشمندان و فضلا بايد دامن ها را به كمر بزنند، همت كنند، اين تحول را برنامهريزى كنند، هدايت كنند، مديريت كنند. بنابراين معناى اساسى تحول اين است: حركت نوبهنوى محتوائى.
اگر تحول را به معناى تغيير خطوط اصلى حوزهها بدانيم- مثل تغيير متد اجتهاد- قطعاً اين يك انحراف است. تحول است، اما تحول به سمت سقوط. تحول به معناى رها كردن شيوههاى سنتىِ بسيار كارآمد حوزه در تعليم و تعلم و تبديل اين شيوهها به شيوههاى رائج دانشگاهىِ امروز نيست؛ اينچنين تحول و تغيير و دگرگونىاى غلط اندر غلط است؛ اين عقبگرد است.
ما شيوههاى دانشگاهى خودمان را كه برگرفته و نسخهنويسىشدهى از شيوههاى قديمى غربى است، بياوريم در حوزه حاكم كنيم؛ نه، ما اين را تحول نمي دانيم. اگر چنين دگرگونىاى رخ بدهد، قطعاً ارتجاع و عقبگرد است؛ اين را قبول نداريم.
8- الزامات تحول در حوزهی علمیه:
يكى از چيزهائى كه در تحول مثبت حتماً لازم است، اين است كه ما خودمان را و تلاش و فعاليت علمى خودمان را با نيازها منطبق كنيم. مسئله بعدى، مسئله نظام رفتارى و اخلاقى حوزههاست؛ كه همين تحول- اگر تحولى انجام مي گيرد - بايد ناظر به اين جهت هم باشد. چند تا سرفصل در اين خصوص وجود دارد كه من اينجا يادداشت كردهام:
الف- تكريم اساتيد. نظام رفتارى و اخلاقى ما در حوزهها بايد در اين جهت حركت كند؛ تكريم استاد، تكريم عناصر فاضل، بخصوص تكريم مراجع تقليد. هر كسى آسان به حد مراجع معظم تقليد نمي رسد؛ صلاحيت هاى زيادى لازم است. غالباً مراجع قلههاى علمى حوزههاى علميه محسوب مي شوند. بنابراين احترام مراجع بايستى محفوظ باشد؛ بايد تكريم شوند.
ب- مسئلهى ديگر در نظام رفتارى و اخلاقى حوزهها، فيض بردن از معنويات است، تهذيب است؛ اين خيلى مهم است. جوان امروز حوزه بيش از گذشته به مسئله تهذيب نيازمند است. امروز در همه دنيا اينجور است كه وضع نظام مادى و فشار مادى و ماديت، جوان ها را بىحوصله مي كند؛ جوان ها را افسرده مي كند. در يك چنين وضعى، دستگير جوان ها، توجه به معنويت و اخلاق است.
پ- يك مسئلهى ديگر در زمينهى نظام رفتارى و اخلاقى حوزه، مسئله گرايش ها و احساسات انقلابى در حوزه است. عزيزان من! فضاى انقلابى در كشور دشمنان عنودى دارد، دشمنان كينهورزى دارد. با حاكميت فضاى انقلابى در كشور مخالفند؛ مي خواهند اين فضا را بشكنند. مي خواهند فضاى انقلابى را بشكنند، روحانى انقلابى را منزوى كنند.
9- لزوم انطباق فعالیتهای علمی با نیازها:
الف- یکى دیگر از چیزهائى که در تحول مثبت حتماً لازم است، این است که ما خودمان را و تلاش و فعالیت علمى خودمان را با نیازها منطبق کنیم. یک چیزهائى هست که مردم ما به آنها احتیاج دارند، پاسخش را از ما می خواهند؛ ما باید آنها را فراهم کنیم.
ب- یک چیزهائى هم هست که مردم احتیاجى به آنها ندارند؛ زیاد کار شده، زیاد تلاش شده؛ خودمان را سرگرم آنها نکنیم. اینها خیلى مسائل اساسى و مهمى است.
10- لزوم فکرپروری و پرهیز از حفظ محوری:
اساس کار طلبگى، فکر کردن و دقت کردن و مطالعه کردن است، نه حفظ کردن. حفظمحورى، همان چیزى است که امروز بلاى تعلیم و تربیت جدید ماست و ما مدتهاست که داریم با آن مقابله و مبارزه می کنیم و هنوز هم روبهراه نشده است و باید روبهراه شود. در حوزه، اساس سنتى ما بر پایه فکر کردن است. طلبه درس را که می خواند، اولاً قبلاً پیشمطالعه می کند، ذهنش را آماده می کند تا از استاد حرف نو بشنود.
11- لزوم پرهیز از افراطیگری در حرکات انقلابی:
عزیزان من! آینده مال شماهاست، امید آینده کشور شماها هستید؛ باید خیلى مراقبت کنید. درست است که جوان طلبه انقلابى اهل عمل است، اهل فعالیت است، اهل تسویف و امروز به فردا انداختن کار نیست، اما باید مراقب باشد؛ نبادا حرکت انقلابى جورى باشد که بتوانند تهمت افراطىگرى به او بزنند. از افراط و تفریط بایستى پرهیز کرد. جوانهاى انقلابى بدانند؛ همان طور که کنارهگیرى و سکوت و بىتفاوتى ضربه می زند، زیادهروى هم ضربه می زند؛ مراقب باشید زیادهروى نشود.
12- تاکید بر حفظ نقش سازنده حوزه ها در جامعه:
حوزه ی علمیه باید کارخانه سازندگی انسان، سازندگی فکر، سازندگی کتاب، سازندگی مطلب، سازندگی مبلّغ، سازندگی مدرّس، سازندگی محقق، سازندگی سیاستمدار و سازندگی رهبر باشد. حوزه علمیه باید به جایی برسد که همیشه ده، بیست نفر شخصیت آماده برای رهبری داشته باشد؛ که اگر هرکدام از این ها را در مقابل زبدگان این امت بگذارند، بر او متفق بشوند که برای رهبری صلاحیت دارد. حالا حوزه ی علمیه این کارها را می تواند بکند، یا نمی تواند بکند؟
13- تاکید بر سایر علوم اسلامی:
فقه، محور تلاش علمی حوزه های علمیه بوده است و همواره نیز باید باشد. البته، تطور شرایط زندگی بشری، مانند همیشه، در استنباط احکام الهی تأثیراتی گذاشته و از این پس نیز خواهد گذاشت. با این حال، دو نکته لازم است مورد توجه کامل قرار گیرد: نخست آن که دیگر علوم اسلامی مانند تفسیر و حدیث و فلسفه و کلام و رجال و غیرها، باید مورد اهتمامی کامل و در متن اصلی برنامه های حوزه باشد و برای آن ها مدارس تخصصی تشکیل گردد تا این علوم که حوزه ی علمیه زادگاه و پرورشگاه آن است، از مهد خود بیگانه نگردد و در آن ها، حوزه به بیرون از خود نیازمند نشود.
دیگر آن که، مجموعه ای از علوم انسانی و غیره، که دارای تأثیر در استنباط و تنقیح موضوعات فقهی اند، باید مورد عنایت قرار گیرند و فقیه این دوران، با همه ی ابزارهای استنباط صحیح که از آن جمله، تشخیص درست موضوعات است، مجهز گردد. بدیهی است که شناخت درست موضوع، در تصحیح شناخت حکم الهی، دارای تأثیری تمام است.
14- ضرورت خوب درس خواندن بانوان طلبه:
نکته آخر در مورد پدیده خواهران طلبه است؛ خیلى پدیده عظیم و مبارکى است. هزاران عالم، پژوهشگر، فقیه و فیلسوف در حوزههاى علمیهى خواهران تربیت شوند؛ این چه حرکت عظیمى خواهد بود. بانوان باید خوب درس بخوانند. البته هدف نهائى درسخواندن بانوان، تنها مجتهد شدن یا فیلسوف شدن نیست - ممکن است عدهاى علاقهاش را داشته باشند، استعدادش را داشته باشند، وقتش را داشته باشند، عدهاى هم نه - آشنائى با معارف اسلامى و قرآنى است که می تواند براى خود آنها و براى دیگران مورد استفاده قرار بگیرد.
منابع:
1- بيانات در ديدار طلاب، فضلا و اساتيد حوزه علميه قم 29/7/1389
2- پیام به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به مناسبت تشکیل شورای سیاستگذاری حوزه24/8/71
3- سخنرانی در مراسم عمامه گذاری گروهی از طلاب حوزه ی علمیه ی قم30/11/70
4- سخنرانی در جمع علما و مدرّسان و فضلای حوزه ی علمیه ی قم30/11/70